با خدا تا خجالت

ساخت وبلاگ
تکلیف که آمد  شوق آمد شور به آن اضافه شد  حال خوب که آمد  احوال برتر به آن اضافه شد  امواج درونی که شروع شد  تلاطم به آن اضافه شد  به سال که رسید  سالیان به آن اضافه شد شب شده بود محل قرار روز شده بود رفتن بر سر قرار  قرار که آمد  کم کم بی قراری به آن اضافه شد  کمی بعد پریشانی هویدا شد  که آشفتگی هم به آن اضافه شد  اشک شده بود رفیق دلداری ما  که التماس هم به آن اضافه شد خدا چاره ام بود  خدا راه کا با خدا تا خجالت...
ما را در سایت با خدا تا خجالت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 161 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 7:31

تاج شاهی بر سرم بود وهیچکس ندید  آنچه در دستم بود دستت بود که هیچکس ندید  کار ما از روز و ماه و سال گذشت  آن نوری که من دیدم هیچکس ندید توضیح و تفسیر به کار ما نمی اید  اشک و حال ما را هیچکس ندید  گفتیم و خندیدن به کار وحرف ما  نشانه ای که در بیابان دیدم هیچکس ندید سالهایی که گذشت گرچه عمر بود اما حال بود  بر من آمد و شد تغیر را هیچکس ندید آنچه بر دل می افتاد ار کلام حق بود  خوش حالی مرا از ا با خدا تا خجالت...
ما را در سایت با خدا تا خجالت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arshkebriyao بازدید : 193 تاريخ : چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت: 7:31